من و Diastasis recti
شنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۳، ۰۶:۲۵ ق.ظ
1- من توی بارداری شکم عظیمی پیدا کرده بودم. یعنی اصلا هیچ اثری توی پهلوها دیده نمیشد اما شکمم خیلی خیلی قلمبه شده بود. به نحوی که این اواخر صاف نشستن برام سخت بود و وقتی روی زمین مینشستم تکونهای پسرک کاملا دیده میشد.
2- بعد از بارداری بنده خیلی گنده شده بودم! یعنی چیز خیلی بدی شده بودم! با دوازده کیلو اضافهوزن خالص بارداری را به اتمام رسوندم (البته اگر 5 کیلوی اضافه قبل از بارداری رو در نظر بگیریم میشه 17 کیلو). تا سه ماه اول که منظم شیر میدادم کاهش وزن خوبی داشتم. یعن حدود شش کیلو کم کردم. اما شیردهی که قطع شد و تازه افسردگی بعد از اون وقایع هم دامنگیر شد، بنده به ظاهرم کلا بیتوجه شدم. هر چی دیگران میگفتند شکمبند ببند الکی میگفتم باشه و انجام نمیدادم. نتیجه اینکه از اون شش کیلو دو کیلوی دیگرش هم دوباره برگشت و بنده تا وزن قبل از بارداری هشت کیلو اضافه داشتم (درست حساب کردم؟ خودم هم گیج شدم!)
3- ماه رمضون پارسال رو کامل روزه گرفتم. خیلی غذا کم میخوردم (یعنی اصلا نمیتونستم زیاد بخورم از بسکه افطار و سحر آب میخوردم) فکر میکردم که خیلی روم تأثیر داشته باشه اما کلا دو کیلو کم کردم. دیگه کمکم به خودم اومدم. میخواستم برم سر کار و خیلی بزرگ بودم. هیچ کدوم از مانتوها و شلوارهام اندازهام نبود. برای این مدت دوتا مانتو و یه شلوار خریده بودم اما هیچ کدوم مناسب سر کار نبودند. خلاصه که حالم بهتر شده بود و به فکر جمع و جور کردن خودم افتادم. از اتمام ماه رمضون تا وقتی که بخوام برم سر کار یک ماه و نیم وقت داشتم. باید حدود شش کیلو کم میکردم که خوب بشم اما من به یک کیلو هم راضی بودم! 4- رفتم باشگاه با خواهر جان تپلام! کلاسی که ساعتش به ما میخورد فیتنس بود. یه جور اروبیک همراه با وزنه. برای من که برای بیشتر از یک سال هر نوع فعالیت بدنی رو تعطیل کرده بودم خیلی سنگین بود. چند جلسه اول به حال مرگ میافتادم! اما خوب بعد از یک هفته افتادم روی دور. روزهای زوج، یک ساعت فیتنس و نیم ساعت کار با دستگاه و روزهای فرد هم سعی میکردم نیمساعت توی خونه تردمیل برم که خوب این را کامل انجام نمیدادم.
5- هر چی صبر کردم تأثیری ندیدم! یعنی تو بگو 100 گرم! عقربه وزنه ثابت ثابت بود! خیلی دردناک بود. من هی میرفتم ورزش هی بدنم درد میگرفت! اصلا نمیتونستم تکون بخورم اما خبری از تغییر نبود! سایزم تغییر کرده بود اما شکمم! واویلا! از اینکه خودم رو توی آینه ببینم بیزار بودم!
6- دست به دامن داروهای گیاهی شدم. یک روز درمیون افشره زیره سبز و لیمو میخوردم. غذا رو خیلی رعایت میکردم. اما اینها به غیر از اینکه عصبیام بکنه تأثیری نداشت. فشارم میافتادم. دستهام از گرسنگی میلرزید. عصبی و خسته بودم اما دریغ از یه کمی لاغری!
7- کمکم حس کردم یه جای کار ایراد داره. درسته وزنم کم نمیشد اما خوب سایزم خیلی کم شده بود. اما شکمم! نه تنها کوچک نشده بود بزرگتر هم شده بود. بعد تازه یه جور خنده داری هم شده بود! دو تیکه شده بود! یه کمی توی اینترنت سرچ کردم. به فارسی که چیز خاصی پیدا نشد. یه کمی انگلیسی سرچ کردم و بوووووم! دیدم که این خیلی چیز مهمی هست. Diastasis recti یا abdominal separation یه چیز بسیار شایع در بارداری هست. به زبان ساده فشاری که در دوران بارداری به جدار شکم وارد میشه منجر میشه به اینکه دو تا عضله بزرگ نگهدارنده جدار شکم از هم فاصله بگیرند.
این مشکل میتونه مادرزادی یا اکتسابی باشه. به صورت مادرزادی توی نوزادهای نژاد سیاه شایعتره. درصدی از خانمهای باردار این مشکل را پیدا میکنند. برای حل این مشکل راههای جراحی وجود داره و در عین حال میشه با نرمش و ورزش هم تا حدود زیادی اصلاحش کرد. اگر کسی هنوز فاصله بین دو عضلهاش بسته نشده باشه و ورزشهای شکمی مثل دراز و نشست و کرانچ و پلانک رو انجام بده این فاصله بدتر میشه و شکمش عوض کوچیک شدن بزرگ میشه!ظاهرا در خارجه این خیلی روتینه که خانم باردار بعد از زایمان و قبل از شروع حرکات ورزشی اول برای این مشکل چک بشه. اونجا بود که یادم افتاد خانم شری بعد از زایمان توی وبلاگش در این مورد نوشته بود و یه عالمه حرکت ورزشی هم گذاشته بود و گفته بود که دکترش بعد از معاینه و اطمینان از بسته شدن این فاصله بهش اجازه دراز و نشست رفتن رو داده (متأسفانه الان رمزی شده پستهاش). خوب من اون موقع خیلی دقت نکرده بودم و خانم شری هم اصطلاحات آلمانی به کار میبره که راستش من خیلی اهمیت موضوع رو نفهمیده بودم!
8- توی امریکا یه خانمی به اسم جودی تاپلر در زمینه شناسایی و درمان این مشکل خیلی کار کرده. یعنی شما تا که این عبارت رو سرچ کنید به اسم تاپلر و روشش که به تکنیک تاپلر معروفه میرسید. راه شناسایی مشکل رو کامل توضیح داده. شما به پشت دراز میکشید.پاهاتون رو خم میکنید و انگشت اشاره و وسط تون را به صورت یه فلش که به پاهاتون اشاره کنه، بالای نافتون میگذارید. بعد سرتون را مییارید بالا. اگر فاصله وجود داشته باشه دقیقا با انگشتهاتون حس میکنیدش. چند بار که سرتون را بالا و پایین ببرید دقیقا دوتا عضله را حس میکنید که به انگشتهاتون فشار مییاره. قطر این فاصله میتونه از یک انگشت تا چهار پنج انگشت باشه. انواعش شدیدش دیگه تبدیل به فتخ میشه. این فاصله سه قسمته. بالای ناف، روی ناف و زیر ناف. معمولا فاصله روی ناف از همه بیشتره.
9- من داشتمش! دقیقا حدود دو و نیم انگشت بالای نافم فاصله رو حس میکردم!ای بابا! تازه این مدت توی ورزشگاه اینقدر دراز و نشست و کرانچ رفته بودم. فرداش با مربی ورزشم در این باره صحبت کردم. یه جور عاقل اندر سفیهی بهم نگاه کرد و گفت نه بابا این حرفها چیه. یه کمی ورزش کنی درست میشه! جالبه که یه چیز به این معروفی توی دنیای طب و ورزش اصلا توی ایران روش کار نمیشه و اصلا هیچ کس اطلاعی ازش نداره!
10- جودی تاپلر یه کتابی داره به عنوان Lose Your Mummy Tummy. و علاوه بر اون کلاس و مربی داره برای اصلاح این مشکل. راه حلهاش چهارتاست:الف) نرمشهای مخصوص (آسانسوری، انقباضی و بلند کردن سر) را انجام بدیدب) بیست و چهار ساعته شکمبند ببندید.ج) در تمام فعالیتهای روزانه حواستون به عضلات شکمتون باشه و دائم منقبضشون کنید.د) به صورت صحیح بخوابید و بلند شوید.
11- همزمان با اومدنم به سر کار من شکمبند بستم. تا یه مدتی هم ورزشهاش رو انجام میدادم. اما دروغ چرا؟ سخت بود. مثلا نرمش آسانسوری رو گفته تا 200 بار در روز انجام بدید! سخته بابا. تازه باید در حینش بلند بلند هم بشماری که نفس کشیدن یادت نره! خیلی نصفه و نیمه انجام دادم. شکمبند رو هم دو ماه بیشتر نتونستم تحمل کنم. با اینکه خیلی رعایت میکردم اما آخرش حالت حساسیت پیدا کردم و در حد مرگ میخارید شکمم! درگیر کردن عضلات شکم هم که اولش خیلی سخت بود اما با یه کمی تمرین آسونتر شد اما اون رو هم هی یادم میره! اما درست خوابیدن و بلند شدن رو رعایت میکنم هنوز.
12- اگر موفق بشید با استفاده از تکنیک تاپلر فاصله ببندید باز هم باید توی انجام دراز و نشست و کرانچ و پلانک احتیاط کنید. یعنی عملا هیچ حرکت شکمی رو نمیتونید انجام بدید. اینجوری کوچیک کردن شکم خیلی سخته! فقط میمونه پیادهروی و ورزشهای هوازی دیگه مثل دوچرخه سواری. من که هنوز موفق نشدم. با همین اعمال نصفه و نیمه ظرف دو ماه چهار سانت دور شکمم کم شد. همزمان پیادهروی و بدنسازی هم انجام دادم. غذام هم رعایت کردم. چهار کیلو هم از وزنم کم شد اما روی همین جا موند. یعنی الان من به نسبت زمان قبل از بارداری هنوز دو کیلو و به نسبت ایدهآل خودم 6 - 7 کیلو اضافه دارم. تازه شکمم هم هنوز خیل ناجوره! خیلی بهتر شدهها اما هنوز هم ناجوره. خدا کمکم کنه که همت کنم و انجام بدم اگر نه تنها راهش جراحیه ظاهرا.
13- نمیدونم من بهش برنخوردم و دکترم بهم هشدار نداد یا اینکه توی ایران اطلاعاتی در این زمینه نمیدهند. خیلی بده که ما مثلا تربیت بدنی رو به صورت آکادمیک درس میدیم اما هیچ کدوم از مربیهای ورزشی که من بهشون برخوردم هم هیچ اطلاعاتی در این زمینه ندارند! من مجبورم بهشون بگم که فتخ دارم و نمیتونم حرکات شکمی انجام بدهم. در حالی که مشکل من دقیقا فتخ نیست. اگر رعایت نشه میتونه به فتخ منجر بشه.
14- اگر بعد از بارداری هر چی ورزش میکنید و وزنتون کم میشه همچنان شکم دارید، حواستون به این دیاستاسیس رکتای باشه.
15- کم کردن وزنم خیل مدیون پیادهروی بود. بعد از زایمان پیادهروی رو خیلی جدی بگیرید. بهترین کاریه که میشه کرد. داروهای گیاهی هم برای من هیچ تأثیری نداشت.
۹۳/۱۱/۱۸