آذردخت

اینجا وبلاگ یک آذردخت است

آذردخت

اینجا وبلاگ یک آذردخت است

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی

من و گیاهان

شنبه, ۱۶ دی ۱۴۰۲، ۱۲:۱۱ ب.ظ

خوب امروز یه کم اخلاقم بهتره گفتم بیام بنویسم که همیشه بدخلقی‌هام اینجا ثبت نشه. گوش شیطون کر, فعلا با بیماری خاصی دست به گریبان نیستم. البته ته مونده تبخال‌های اون هفته و یه کمی التهاب چشم هفته قبلی باقی مونده که قابل اغماضه.
تازگی خیلی علاقه‌مند به گل و گیاه شدم. البته که خوندن وبلاگ تیلو هم بی تاثیر نیست در افزایش علاقه. البته از اونجایی که بنده (کلا خانوادگی) ید طولایی در خشکاندن گیاهان داریم و تنها گیاهی که از دست من نجات پیدا می‌کنه, پتوس هست که کلا به بیعاری معروفه, چندان موفقیتی در انتظارم نیست. اما خوب واقعا خیلی گیاه دوست دارم و هر بار که یک گیاه را می‌خشکونم تا مدت‌ها غمگین و ناراحتم. 
پسرچه جونم هم خیلی خیلی گل و گیاه دوست داره و یکی از درخواست‌های مداومش خریدن گلدونه. البته منزل ما شمالیه و اصلا نور نداریم و گیاهان بی‌نوا واقعا اذیت ‌می‌شن توی خونمون. اما به خاطر دلش چندتایی گلدون گرفتیم من‌جمله یه کاکتوس که حتی اون را هم خشکوندم! :)
هفته پیش به مناسبت روز زن توی محل کار یک نمایشگاهی گذاشته بودند که گل و گیاه هم می‌فروختند و رفتم سه تا گلدون خریدم گذاتشتم بغل دستم هی قربون صدقه‌شون می‌رم. حالا بندگان خدا تا کی دووم بیارند نمی‌دانم! اینجا نور خیلی خوبه و پنجره آفتابگیر دارم اما خوب بازه‌های تعطیلات گل‌ها بدون آب می‌مونند و اذیت می‌شن.
به همسرجان هم گفتم حالا که اینقدر بچه‌ها اصرار دارند برام هدیه بخرند به مناسبت روز مادر, گلدون بخرید! :) اونها هم دو تا گلدون خریدند که امیدوارم دوام بیارند.
همچنان با رانندگی دست به گریبانم. به صورت تئوری تسلطم خوب شده اما هنوز از تنها پشت فرمون نشستن می‌ترسم و بعضی وقت‌ها هم که یک اشتباهی می‌کنم چنان اضطراب و تپش قلبی می گیرم که دلم نمی‌خواد دفعه بعد سوار بشم. 
به این نتیجه رسیدم که اعتماد به نفس و عزت نفس بالا بهترین و بزرگترین ارثیه‌ای هست که والدین می‌تونند به بچه‌هاشون بدهند. که خوب البته وقتی ماها خودمون بیشترین آسیب را از این نظر خوردیم و خودمون عزت نفس خوبی نداریم منتقل نکردنش به بچه‌ها یه وقتهایی محال به نظر میاد. کاش بتونم گره‌های روانی خودم را به بچه‌هام منتقل نکنم. 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۰/۱۶
آذر دخت

نظرات  (۲)

سلام آذردخت عزیز

امروز مرخصی بودم و تو خونه کمی وقت آزاد داشتم 

اتفاقی با وبلاگ شما آشنا شدم

از منطق حرفهات و آنالیز احساساتت خیلی خوشم اومد

یک صفحه از وبلاگت رو خوندم

یه جاهایی باهات احساس اشتراک دارم

اینکه از تنهایی خودت لذت می بری هم جز اشتراکات من و شماست

ااینکه حواست به روح و روان پسرهات هست رو خیلی دوست دارم

امیدوارم همیشه شاد و سرحال باشی

 

 

پاسخ:
سلام دوست عزیزم.
خوشحالم که همدیگر را پیدا کردیم. ممنونم از لطفی که بهم دارید. 
من هم آرزوهای خوب خوب برای شما دارم.

خوشحالم کسی را یافتم که مثل خودم حوصله اش زود سر میره.کتاب میخونه تا ارتباط اجتماعی کم داشته باشه.گل ها را دوست داره و موقع رانندگی مضطرب میشه و تماشای فیلم خارجی را با زبان اصلی دوس داره.صد ساله شوی با همسر و پسرک و پسرچه خوش باشید.

پاسخ:
سلام خانم رضوان عزیزم. من هم از آشنایی با شما خوشحالم.
ممنونم از آرزوی خوبتان. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی